SHAHIN NAJAFI OFFICIAL BLOG

آذر ۲۸، ۱۳۹۳

رانندگی در مستی

هی مست می کنم مث یه بطری شراب
که وقتی پاش بیفته یه کوکتل مولوتوفه

با یغما وسط صحبت درباره ی چند کار دیگر بودیم که یکباره 'رانندگی در مستی' را برایم خواند. گفتم برادر این کار اینقدر خوبه که نمی تونم موسیقی براش تصور کنم و زیاد طول نکشید، در یک فضای کاملا بی ربط با گیتار معاشقه می کردم که بی هوا روی یک تم با “می مینور“ کار را زمزمه کردم. آن روزها 'تریپ هاپ' را کسی نمی شناخت و هنوز هم نمی دانم به جز موزیک بازها چقدر این سبک را می شناسند، اما روایت و درد مشترک آن، آنقدر بود که بتوان با آن زندگی کرد و هنوز هم در اجراها با تمام وجود می خوانمش و دوستش دارم.


Ranandegi Dar Masti - Hich Hich Hich 2012
YouTube
SoundCloud

آذر ۲۴، ۱۳۹۳

موزه هاى برلين

Shahin Najafi - Berlin's Pergamon Museum
Pergamon Museum - Berlin

چند روز گذشته را در موزه هاى برلين پرسه زدم. از "دالى" سوررئال كه دوستش ندارم و با اين حال ستايشش مى كنم تا منتسل رئاليست. بعد لاى تاريخ و سنگ ها و نام ها و خدايان كوچك و بزرگ سومر چرخ زدم و بى هوا زنده شدم و ياد همان حرف هاى هميشگى افتادم: وقتى حال ات خراب باشد و آينده ات نامعلوم، يقينا گذشته، تو را در خود غرق مى كند و حتى به تلخى هايش غبطه خواهى خورد.

In the past few days I roamed through Berlin’s museums. From Dali the surrealist who I don’t like but nevertheless I admire to Menzel the realist. Then I swirled within history and stones and names and the Sumerians’ small and grand Gods and I subconsciously became alive and those usual words came to my mind: When you’re feeling miserable and your future is uncertain, the past will definitely drown you in itself and you will even envy its bitterness.

آذر ۲۰، ۱۳۹۳

آغوش


تو به شکلی عجیب و غریبانه
در مسلخ من یاوری
تو به اندازه ى بودن منی
تو حس ناب شعر خواندنی
تو توانایى ساده بودنی
تو دلیل محکم خوب مردنی

You are in a strange and peculiar way
a companion in my slaughter
You are the extent of my existence
you are the pure sensation of reading a poem
You are the power of being simple
you are a strong reason for good dying


Aghoosh (Album 1414)
YouTube
SoundCloud

آبان ۲۸، ۱۳۹۳

سلام - شاهین نجفی

Salam - Shahin Najafi

سلام
شعر: شاهین نجفی
موسیقی: مجید کاظمی
ویدیو: شاهین نجفی


Salam
Lyrics: Shahin Najafi
Music: Majid Kazemi
Video: Shahin Najafi
Special Thanks to:
Shahryar Ahadi, Ali Maleki, Shahram Azimi, Mehran Jangali Moghadam, Ali Baghban, Michael Krol, Johan, Herand, Sole Mio, Ariana, Zari and Gita

iTunes
CD Baby
Amazon
Google Play
SoundCloud



سلام

سلام منو برسون به قبر مادرم
قول داده بودم واسش خونه می خرم حیف
سلام منو

سلام منو برسون مث یه دعا بهش
بگو زندگى جهنمه تو خوبی تو بهشت

بگو بپرسه گاهى حال ما زنده ها رو
بگو بگه وضع مارو اگه دید خدارو

بگو اذان ما به وقت بی كسى آدماست
همیشه تو محرمیم و جشنمون عزاست

بگو چطور خسته ایم از این همه ثواب
چقد صدا زدیم آسمونو كو جواب

بگو صب و شب نشئه از خالی پریم
بگو از گشنگی داریم امید مى خوریم

بگو ول دادیم واسه نفس رمق نداریم
بگو زنده ایم و قد مرده حق نداریم

بگو هنو واسه یه لقمه نون تو سگ دوییم و
لش تو لش تو نخ ناموس اینو اونیمو

دیگه دوا واسمون سبكه كراك می زنیم
تمام بود و نبودمون و به فاك می زنیم

یه حالیه كه با غم همدیگه شاد میشیم
عاشق میشیم طرف پا نده اسید مى پاشیم

بگو علی ابد گرفت و موندنی شد
از تو بند میده خرج زن و بچشو

بگو ممی توی تیزی كشی تو خط مرد
یه سال نشده حاجی بازاری زنشو برد

بگو مداح دوزاری هفتیركشه
رفیق بیت رهبری و نور چشه

یه كم زور داره وقتی هیچكى سر جاش نی
زندگیت خورش و بدبختی چاشنی

نخبه ها فراری و خوبامون تو بندن
ما تو بغض و اونا به ریشمون میخندن

دست تو جیب مردم و قسم شون به قرآن
پول نفت هست اما خرج میشه تو لبنان

صدای تیشه فرهادم
وقتی گلو بریده فریادم

آتش زیر خاكسترم
نطفه ی طوفان در سرم

سلام منو برسون به شصت و هفت وخاوران
سلام منو برسون به دود و دم  تهران

سلام منو برسون به دخترا تو پارك فراریا
به ضرب و زخم و ضجه اقاقیا
به بی شناسنامه ها بچه های افغان
سلام منو

سلام منو برسون به بچه های کار یواشکی
تو خاکیای دروازه غار یواشکی

سلام منو برسون به چروکای پشت پلک و چرک کار و دست بابا
پینه بسته حالا

سلام منو برسون به ... و شک نکن تو کتک زیر چک وا نمیده پهلوون
سلام منو برسون به كارون كه خشك نشده هنوز مث زاینده رود ارومیه
دوره ی شومیه خفگی عمومیه

اینارو نمی گم كه بگی ناامیدى
حتی اگه یه روز خوش ندیدی

فقط تویی تویی كه فرداتو می سازی
تو رئیس خودتی واس خودت سربازی



Salam (Hello)

Say hello for me to my mother’s grave
I had promised to buy her a house, pity
My hello

Say hello for me to her like a prayer
tell her life is hell, you’re good in paradise

Tell her to sometimes ask about the state of us the living
tell her to tell our situation if she sees God

Tell her our Azan is timed to people’s loneliness
we are always in Muharram and our celebration is mourning

Tell her how tired we are from all these oblations
so much we called the sky; where is the answer

Tell her morning and night we’re stoned filled with emptiness
tell her we’re eating hope from hunger

Tell her we’ve let go; we have no spirit for breath
tell her we’re alive and don’t have as much rights as the dead

Tell her we’re still running like a dog for a mouthful of bread
lumpishly we’re in to each other’s honor and

Drug is light for us we do crack now
we fuck up all our being and nonbeing

It’s a kind of a state that we get happy with each other’s grief
we fall in love; if she rejects we spray acid

Tell her Ali got life sentence and became permanent
he pays for his wife and kids’ expenses from inside the cell

Tell her Mami died while knife wielding in the line
not even a year passed the Bazar Haji took his wife

Tell her the cheap eulogist is gun wielder
is a friend of Supreme Leader’s household and the light of his eyes

It’s a bit tough to take in when no one is in the right place
your life is the stew and misery is the condiment

The elites are on the run and our good ones are in the cell
we’re in sadness and they smirk at us

Their hands in people’s pocket and their oath to Quran
there is oil money, but it gets spent in Lebanon

I’m the sound of Farhad’s axe
when throat-slit I’m the outcry

I am the fire under the ashes
the storm's embryo in my head

Say hello for me to sixty-seven and Khavaran*
say hello for me to Tehran’s smoke and smog

Say hello for me to the girls in the park; the runaways
to thrash and wound and wail; the acacias
to those without birth certificates; Afghan children
My hello

Say hello for me to the child labourers; stealthy
in Darvazeh Ghar’s dusty fields; stealthy

Say hello for me to eyelid wrinkles and work’s dirt and dad’s hand
formed calluses now

Say hello for me to … and don’t doubt through beating under slap the champion doesn’t give in
Say hello for me to Karun that’s not dried out yet unlike Zayanderood, Urmia
it’s a grim era; suffocation is communal

I’m not saying these so that you say you’re hopeless
even if you don’t see one joyous day

It’s only you; you are the one who builds your tomorrow
you’re your own boss you’re a soldier for yourself

---
*The 1988 (1367 Solar Hijri) mass executions of political prisoners and their grave site Khavaran.

کوتاه که بدانی به کجا می رویم

آنچه ما این روزها انجام می دهیم ادامه ی بخشی از جریان موسیقی به وجود آمده در دهه ی نود میلادی ست که آن را کروس اوور (Crossover) می نامند. کروس اوور سبک نیست، یک گستره ی قراردادی در موسیقی ست.اصطلاح کروس اوور به استیل قطعه های موسیقایی گفته می شود که در آنها شاخصه های دو یا بیش از دو سبک اصلی به صورت تقاطعی وجود داشته باشد. بعدها اصطلاح فیوژن (تلفیقی) باب شد اما تلفیق در کروس اوور به اندازه ی کارهای فیوژن پررنگ و دور نیست. تفاوت جدی کروس اوور با فیوژن دغدغه های برون متنی آن است. کروس اوور با بازتاب اجتماعی/سیاسی همراه است و سبک های درگیر آن از پانک راک و نیوراک شروع می شد تا نیومتال و پست گرانج. به یاد داشته باشید که هر سبکی از دل سبک های دیگر زاییده می شود و کاری که ما انجام می دهیم نیز باید با شاخصه های کارهای پیشین ما سنجیده شود. مخاطب فارسی زبان، رپ را می شناسد و با راک به صورت کلی اشنایی دارد. با این اوصاف کارهای ما از جهت سبک شناسی باید در حد فاصل میان نیومتال تا ایندی رپ/راک تعریف شود. برای اشنایی بیشتر شما بخشی از خصوصیات فنی کارمان را ذکر می کنم. امیدوارم تنها به متن قناعت نکنید و سبک شناسی را با مطالعه و گوش کردن به سبک های مختلف پیگیری کنید.
الف. تاکیدهای قوی در کلام و ریتم با اکسنت (لحن) و سنکوپ (ایست) های ناگهانی
ب. تمرکز گیتار روی ریتم و ریف (ملودی ریتمیک، آرپژاتور و آکوردنوازی تسلسلی)
پ. استفاده از آکوردهای نامطبوع ت.استفاده ی کمتر از سولونوازی ث.استفاده از سینتی سایزر، پد و آوا
ج. استفاده از بیتس های شکسته (Breakbeat)
چ. استفاده از ریتم های ساده اما با گرووهای بالا (Groove)

آبان ۱۲، ۱۳۹۳

زندگی سگی ما

نوشتن 'زندگی سگی ما' رو مدیون تاثیر 'سگ کشی' بهرام بیضایی روی ۲۴ سالگیم در ایران هستم. طرح اولیه کار که تموم شد دیگه بیرون بودم و چند سال بعد ادیت شد و سال ۲۰۰۸ با 'تپش ۲۰۱۲' منتشر کردیم. حیف که این قصه های تکراری هنوز ادامه داره

به نقش سیاهی لشگر تو فیلم راضی باش / چشاتو ببند و فقط به فکر بازی باش / خر شو از خودت دست بکش! افول کن! / ببند دهنتو! شرایطو قبول کن! / این سنت پیغمبره بپذیر/ زن یا مرد، فرقی نمی کنه بمیر
...
زندگی سگی ما (آلبوم ما مرد نیستیم) - شاهین نجفی

For the writing of ‘Zendegie Sagie Ma’ (Our Doggy Life) I am indebted to the influence of Bahram Beyzaie’s ‘Killing Mad Dogs’ on me as a 24 year old in Iran. When the initial scheme of the work was done, I was already abroad, it was edited a few years later and we released it in 2008 with “Tapesh 2012”. It’s a pity that these recurrent stories still continue.

Be content with being a movie extra in the film
Close your eyes and just think about the game
Get dumb,  abandon yourself! Wane!
Shut your mouth! Accept the terms!
This is the Prophet’s tradition! accept!
Woman or man! makes no difference! die!

Shahin Najafi - Zendegie Sagie Ma (Our Doggy Life)
Album Ma Mard Nistim (We Are Not Men)


آبان ۱۰، ۱۳۹۳

سلام منو برسون به



سلام منو برسون به ...و شک نکن تو کتک،زیر چک، وا نمیده پهلوون ... ش.ن.ل.ع

Send my regards to ..., and don't doubt through beating, under slapping, the champion doesn't give in


آبان ۰۵، ۱۳۹۳

معرفی ترانه ی شعبان توسط وب سایت جهانی هنرمندان

شما به ندرت برخورد میکنید به موزیسینی که جان خود را به خطر بیاندازد بخاطر موسیقیش. خواننده و شاعر ایرانی شاهین نجفی در سال ۲۰۰۴ به آلمان رفت وقتی که ٢٤ ساله بود. پس از اینکه ظاهرا عصبانیت حاکمان کشورش نسبت به اشعار مملو از مسائل اجتماعی و سیاسی اش افزایش یافت. ولی حتی از خارج از کشور وی ادامه داد به ابراز نظرات بحث برانگیزی همچون ترانه شعبان که اینگونه ارائه شد. "شعبان یک شخص حقیقی نیست اما یک حقیقت است در ایران و جهان". شاهین نجفی به بی هیپ، وقتی ما از وی منظور این ترانه را پرسیدیم پاسخ می دهد: "ما فقط باید بنگریم به آمار فقر و - خصوصا در ایران - مرور کنیم وضیعت کارگران را. این ترانه شرح حال فقر کارگران است."


You rarely meet a musician who risks life because of his music. Iranian singer and poet Shahin Najafi was for to flee to Germany in 2004 – when he was 24 – after his country’s authorities apparently grew angry with his socially and politically loaded lyrics. But even from abroad he has continued his controversial commentary – which the song “Sha’aban” also represents. “Sha’aban is not a real person but is a live reality in Iran and the world,” Shahin Najafi tells beehype when we ask him about the meaning of the song. “We just have to look at the poverty statistics and – especially in Iran – to review the workers’ situation. This song is a description of workers’ poverty.”

مهر ۳۰، ۱۳۹۳

اسید بازی - گفتار چهارم

شاهين الان مد شده با قضیه اسیدپاشی شوخی میکنن آب میپاشن تو صورت دخترا تو خیابون ... این شوخی کثیف رو با منم امروز کردن ... خیلی ترسیدم ... گفتم دیگه صورتم نابود شد ... نمیتونم توصيف کنم تا چه حد ترسیدم ... وحشتناک بود ... خیلی بیشعورن بعضیا ... اين جملات دختر جوانى ست كه در تويتر برايم نوشت. دوباره آن شعر از مارتين نيمولر در برابر چشمانم رژه مى رود: اول سراغ کمونیست ها آمدند، سکوت کردم چون کمونیست نبودم. بعد سراغ سوسیالیست ها آمدند، سکوت کردم زیرا سوسیالیست نبودم. بعد سراغ یهودی ها آمدند، سکوت کردم چون یهودی نبودم. سراغ خودم که آمدند، دیگر کسی نبود تا به اعتراض برآید. عزيز باور كن سكوت آخرين سنگر نيست. تجويز سكوت براى يك جامعه ى عقيم شده، در بهترين حالت مانند مرفين براى معتاد هروئينى ست. حالا جامعه ى ما معجونى است از بى تفاوتى و تمسخر. جامعه اى كه ابتداى دهه ى شصت، قتل عام سربازان و درجه داران و نظاميان دوره پهلوى را ديد و سكوت كرد. بعد مجاهد و فدايى را قتل عام كردند و سكوت كرد. بعد كردها را تكه تكه كردند و سكوت كرد. بلوچستان را تحقير كردند و سكوت كرديم. ترك ها و گيلك ها و لرها را به مسخره كشاندند و سكوت كرديم. سال شصت و هفت آمد و كيلو كيلو انسان را كشتند و خاوران غمگين و فراموش شده ... و سكوت كرديم. هجده تير بى سرانجامى نشستيم و بى پناهى دانشجويان را نگاه كرديم و سكوت كرديم. قتل هاى زنجيره اى شد و سكوت كرديم. واى جان آدم آتش مى گيرد وقتى محمد مختارى و پوينده و سيرجانى ها را به ياد مى آورى. بعد جنبش سبز شد و نوشابه ها شمشير شد و در ماتحت معترضان فرو رفت و سكوت كرديم. اين اواخر زندانيان را لخت مادرزاد در زندان به نمايش گذاشتند و سكوت كرديم. حالا روى دختران و زنان و خواهران و عزيزان مان اسيد مى پاشند. باز هم سكوت مى كنيم؟ نه. راه حل بهترى نيز هست. فلاكت مان را به مضحكه مى كشيم. بازى مى كنيم. كسى روى مردان و پسران مان كه اسيد نپاشيده!!! زن مگر چيزى بيش از چند سوراخ براى تخليه ى مردان ست؟! سكوت نمى كنيم، مسخره مى كنيم. آب وحشت روى صورت دختران مان مى پاشيم تا از ياد نبرند در كجاى جهان نفس مى كشند. انسان آن فراموش شده ترين مفهوم، آن غائب لگدمال شده و لجن مال شده زير عناوين دين و ميهن و اخلاق است. سيستم اسيدپاش، اميد و تدبير را در شيشه هاى پلاستيكى روى صورت قربانيان منتخب مى پاشد. رسانه ى ملى سكوت مى كند. دولت سكوت مى كند . آنها هم كه تصور طعم اسيد را نمى شناسند، موضوع را به مسخره و شوخى مى كشند. تعجب نكن عزيز، اين حقيقت ماست. ما از چهره هاى له شده ى قربانيان اسيد متنفريم، چرا كه ظاهر آنها شبيه باطن ماست. تخريب شده، بيمار و زشت.

اسید بازی - گفتار ٤ شاهین نجفی

SoundCloud


YouTube

مهر ۲۸، ۱۳۹۳

نگفتمت نرو

Shahin Najafi
نگفتمت نرو
تو نبض و حلقِ خلق هر ترانه ای که بر باد بر دار می شود ... شاعر گمان نکنی لای این هیاهوها و رنگ به رنگ شدن ها و میان این جماعت جریده از یاد می بریم تو را. چقدر دوباره دیدنت را حسرت می کشم ... یغما گلرویی

Didn’t I Tell You Don’t Go
You are the pulse and the throat of creation of every song that on the wind goes to the gallows ... Poet, don’t think that amidst these commotions and color changings and amongst this impudent crowd we would forget you. How much I'm yearning to see you again ... Yaghma Golrouee

Nagoftamat Naro (Didn’t I Tell You Don’t Go) - Album Hich Hich Hich

SoundCloud
YouTube




Photo: Maryam A

مهر ۲۳، ۱۳۹۳

در ستايش صبر

In Praise of Patience

در ستايش صبر
ابتدا نوشته هاى پيشين را بخوان. اگر واقعا هيچ نكته ى جديدى نياموختى و هيچ كجاى احساست دچار حيرت نشد، در همين خطوط ابتدايى از اين متن خداحافظى كن و مطمئن باش اتفاق عجيب و غريبى نمى افتد. اين نوشته ها مهم ترين هدفى را كه دنبال مى كنند آموزش تحليلى ست. براى من همان اندازه كه شعر بر رنج ها مى افزايد، نثر از رنج هايم مى كاهد و خلوتم را پر بار مى كند. بايد در ستايش نثر هم بنويسم، با اينكه ميلان كوندرا رمان را مختص غربى ها مى داند و با نشانه رفتن تاريخ بى بنيه بودن نثر و مخصوصا رمان در شرق، مطلب را تا به امروز نيز كش مى دهد. اما من گمان مى كنم مسئله نفس نثر نيست، مشكل تفاوت شكل روايت در غرب و شرق است. ما شرقى ها اتفاقا ايده پردازان قهارى هستيم اما اساتيد غرق شدن در عمقيم و عموما از سطح غافل مى شويم. ما مى توانيم، ماهرانه فكر مى كنيم، اما توان نگاه كردن مان ضعيف است. چرا نمى توانيم نگاه كنيم؟ چون صبر را در مقام كمين و شكار كردن نمى شناسيم. ما هميشه غواصان خوبى بوديم كه صيد ارزنده ى خود را بى توجه مى فروشيم و مرواريدهاى مان را در شكل هايى ديگر دوباره به ما مى فروشند. گمان مى كنى چرا جهانگردان نامى، عموما از غرب هستند؟ چون مبناى جهانگردى نگاه كردن است. ما مى بينيم اما نگاه نمى كنيم. در نگاه كردن هيجان و دلهره اى وجود دارد كه بيننده را به وحشت مى اندازد. اى كاش در فارسى ميان نگران و نگاه كردن از جهت لغوى نيز ارتباطى وجود داشته باشد. در آلمانى 'sorgen' را داريم كه دو مورد استفاده مهم آن ١. ترس و نگرانى و ٢. مراقبت كردن از خود يا كسى يا چيزى ست. توامانى دو ترس كه اولى نگرانى صرف و حتى منفعل است و دومى نگرانى از موضع بالا وفعال. اما مهمترين كلمه مرتبط با نگرانى در آلمانى واژه ى 'sehnsucht' است. نگرانى همراه با اشتياق. بخش اول 'seh' از نگاه كردن 'sehen' مى آيد و بخش دوم 'sucht' از جستجو كردن 'suchen'. معادلى در فارسى برايش نمى شناسم و لغت نامه ها ناگزيرا تنها تعريفش مى كنند. 'زهْنْزوخت' عالى ترين احساس فلسفى انسان است براى ادامه دادن. 'زهْنْزوخت' بى رحمانه تكليفش را با 'اميد' حل كرده است. تو در انتظارى،آنهم آنچنان شوريده و مشتاق كه نفْس عمل برايت از نتيجه منطقى آن مهم تر است. 'اميد' همچون خداست، لازم نيست دشمنش باشى. كافى ست آن را از ليست خود خط بزنى. وقتى چيزى نباشد، متضادش نيز خودبه خود حذف مى شود. همچنانكه تضاد ميان شيطان و خدا را با حذف هر دو حل مى كنى، نااميدى را نيز با حذف اميد از دور خارج مى كنى. صبر، بنيان خواست كسى يا چيزى ست با تمام وجود و اوج اشتياق. نيرويى كه ريشه در آسمان ندارد و با صبر منفعلى كه اديان توصيه مى كنند و در حقيقت چيزى جز گدايى كردن نيست، در تضاد مطلق است. گدايى كه ساعت ها در خيابان چشم به دستان عابران مى دوزد نيز بايد صبور باشد و اين كجا و كمين كردن آن حيوان درنده در پشت بوته هاى هستى براى شكار مفاهيم تندرو و فرّار كجا! شكارچى حرفه اى، جستجوى شكار و كمين و مراقبه را از خود صيد بيشتر دوست دارد. من بسيار چيزهاى جالبى در كاراته آموختم و يكى از اين چيزها صبر كردن بود. ما بايد در تمريناتى هفتگى ساعت ها به سمت حريف خيالى مشت و لگد پرتاب مى كرديم و بهترين مان كسى بود كه تامل و صبرش بيشتر بود و چشم در چشمان حريف خيالى در موقعيت فرضى ضربه را وارد مى كرد. حتما ديده ايد كه استاد بزرگ هنرهاى رزمى "بروس لى" چگونه در تمرينات و حتى فيلم هايش با مكث هاى ممتد و طولانى عمل مى كرد. بى جهت نبود كه بروس لى فلسفه خوانده بود و نگاهى فراتر از آمادگى بدنى صرف داشت. وقتى مغز و بدن، سكوت يا صبر را تمرين شده مى فهمد، به هنگام مبارزه ى واقعى واكنش ها به حمله ها اتوماتيك و حمله ها به حريف نابهنگام و غيرقابل پيش بينى مى شود. محمدعلى كلى هم چند راند متوالى يا در فرار و گريز بود و يا دفاع مى كرد و وقتى حريف از نفس مى افتاد، ضربات او آغاز مى شد. عرصه ى زندگى خطرناك ترين مبارزه ها را در پيش دارد. حريفانى خواهى داشت كه بايد بدانى چگونه، چه وقت و چقدر انرژى براى شان مصرف كنى. بايد بياموزى كه چگونه ساعت ها، روزها، ماه ها و شايد سال ها صبر كنى تا زمان حمله فرا برسد. در ستايش حمله نيز بايد بنويسم، همچنانكه در ستايش دفاع. چرا كه گاهى دفاع درست، بهترين حمله هاست.

شاهین نجفی: یک مرد و موسیقیش - اکسپرس تریبون

به شاهین نجفی معمولا به عنوان آن 'شاعر خشمگین' اشاره میشود, ولی آنانی که با این هنرمند صحبت کرده اند میدانند که وی هر چه هست به غیر از عصبانی. در مقابل این موزیسین ایرانی با کیفیت خش داری در صدایش به نرمی سخن گفته, به فرد خاطرنشان میکند که گویا انتخاب هیچ حرفه دیگری به این اندازه در خور وی نمی باشد. وی در حال ترویج کتاب خود 'وقتی خدا خوابه' (انتخابی از ترانه ها و اشعار قابل توجه وی به همراه شرح حالی از وی در مورد زندگیش) در فستیوال ادبیات برلین, بنظر میرسد که طرز برخوردی تقریبا مستعفی نسبت به زندگی داشته, از آنچه پیش آید استقبال میکند
...
اکسپرس تریبون
The Express Tribune with The International New York Times

مهر ۲۲، ۱۳۹۳

من یه دردم - آلبوم ایلوسیون

به هر شکل و لباس و زبون تو هر مملکتی ام / به نام عشق و آزادی و انسان و حیثیتم
به اینکه همه مثل همیم و فقط این یه اصله / به نام انسانیت که زیباترین رسمه

I’m any look and outfit and language in any country
I’m in the name of love, freedom, human and dignity
To that we are all alike and this is just one principle
In the name of humanity that’s the most beautiful tradition




من یه دردم - آلبوم ایلوسیون

شاهین نجفی

من یه ایرانی افغانی ترک آمریکاییم / یه روسم عربم چینییم آفریقاییم
من یه یهودی زرتشتی مسیحی بهاییم / هندو مسلمونمو بی مذهبمو بوداییم
یه ایرانی ام که صفا و سادگی رسممه / یه افغانی ام که تاریخم پر از ستمه
من یه کردم که رفیقم کوه و تفنگه / یه فلسطینم که چهل پنجاه سال تو جنگه
یه آفریقایی سیاه مثل عمق جنگل / اونی که رفتار میشه باهاش مثل انگل
یه آلمانی ام که از نازی ها سیلی خورده / یه حزب که واسه جنایتش آبرومو برده
یه آمریکایی که دست تو دست عراقیا / گریه کردیم تو این جنگ و مرگ و غوغا
یه اشک قشنگ از چشم یه تبتی / که میسوزه تو حسرت آزادی مملکتی
یه ایرانی ام که پرچممو گم کردم / وسط این همه اسم و رسم سردر گمم
به هر شکل و لباس و زبون تو هر مملکتی ام / به نام عشق و آزادی و انسان و حیثیتم
به اینکه همه مثل همیم و فقط این یه اصله / به نام انسانیت که زیباترین رسمه
من یه درد مشترکم فریاد کن منو / دیوارو بشکنو بیرون بزن از این تنو
رها شو رها شو تو وسعت دنیا رها شو / با هر رنگ پوستی و زبونی هم صدا شو
واسه روزی که تمومه زندونا ویرون شن / و چشم مادرا واسه بچه ها گریون نشن
و روح قشنگ هیچ زنی لگدمال نشه / غیرت پر معنی مردها پایمال نشه
و هیچ سری بالا دار نره واسه عقیدش / زنی از ترس خونواده نسوزه تو آتش
روزی که زندگی هیچ کسی تفتیش نشه / ملاک اعتقاد و ایمان تسبیح و ریش نشه
روزی که آزادی تو خیابون همه برابر / زن و مرد کوچیکو بزرگ خواهر و برادر
روزی که همه جا توی صلح و آزادیه / قدم به قدم باغ و درخت و آبادیه
لحظه ای که شاید انسان دوباره معنی بشه / تموم این شعارهای قشنگ عینی بشه
لحظه ای که میرسه شاید ولی من نیستم / من خیلی زود تر از اونچه فکر کنی میمیرم
ولی تو بمون و به یاد شاهین پرواز کن / پنجره های ذهنتو رو به دنیا باز کن
به جای من بخون و بخند و نفس بکش / تو هر لحظه اگه شد این سرود و آواز کن
بذار کوه پیش مرامت تعظیم کنه / آسمون بارون و با اشک تو تنظیم کنه
بذار واسه یه بار شده آدم آدم شه / مثل استعاره ای از شعرای سادم شه

مهر ۲۱، ۱۳۹۳

تظاهرات سنندج و مهاباد در حمایت از کوبانی


ما سرخ نفس مى كشيم ... از ناكجاى جهان تا كوبانى قهرمان
شاهین نجفی


Demonstrators with Shahin Najafi’s Quotes in Support of Kobani
Mahabad & Sanandaj, Iran - October 8&9, 2014

We breathe red … from nowhere in the world to the hero Kobani
Shahin Najafi

سنندج
١٧ مهر ماه ١٣٩٣

Shahin Najafi - Sanandaj


Shahin Najafi - Sanandaj


مهاباد
١٦ مهر ماه ١٣٩٣

Shahin Najafi - Mahabad

Shahin Najafi - Mahabad

Shahin Najafi - Mahabad

مهر ۲۰، ۱۳۹۳

در راه کوبانی



در راه کوبانی

دیدی وقتی کسی از تو می میرد، آن لحظه که می شنوی گریه ات نمی آید؟ گمان می کنی از درون می سوزی و نفست سنگین می شود و تمام وجودت فریاد و نمی توانی. نمی دانم دیده ای یا نه. من دیده ام. صدایی از حنجره ات بیرون می زند، شبیه وقتی آدم خون بالا می آورد. خون، آرام و متین بیرون می جهد. این صدا آن صداست. صدای خفه ی زائو، وقتی درد بچه می کشد. کوبانی و این روزهایش اینطور است. حالا تصور کن با این حالی که داشتم چطور می توانستم چیزی بنویسم. کوبانی ما این بود. صدای ضجه های در خون خفه شده. این لالایی را با شعر و لهجه ای دیگر قبل ها شنیده بودم. مثل باقی لالایی های فولک ما، چیزی از آن چکه می کند که به زبان نمی آید. شاهو که تماس گرفت (کار برادر بر دار را یادت هست؟ این همان شاهوی فرزاد است) فکر نکردم و قرار گذاشتم و یک روز گذشت و با مجید هماهنگ کردیم و نه شعری درست بود و نه حتی ملودی وایده ای. مجید مهندسی کرد و ریفی را با گیتار زد و کمی آمبینس به آن افزود. گفت ساده باشد. آنقدر قبولش دارم که کم پیش می آید نظراتمان دور از هم شود. بعد مثل همیشه چریکی عمل کرد. بساط میکروفن ها را چید و نشستیم و همه با هم تمرین کردیم و خواندیم. شبیه یکی از این ویدئو های رزمنده های کوبانی، چشمانمان را بستیم و لباس کوردی به تن رفتیم کوبانی. انگار بوی باروت و صدای گلوله و خمپاره می آمد و خواندیم. امروز نیما، رفیقی ندیده، از ناکجای جهان با ما سهیم شد و طرحی زد و باقی دوستان هم هرکس در حد توان و حس و حالش کاری کرد در نت و من می بینم و می دانم. انسان تجسد وظیفه است مگر نه؟ پس ما تلاش می کنیم تا فرزندان خلف کسانی باشیم که هنر را در مقام شیپور و پتک به ما شناساندند. تنها اینگونه است که حتی از لالایی خون می چکد. ش.ن.ل.ع

طراح: نیما
Design: Nima


کوبانی
کاری از شاهو, شاهین نجفی و مجید کاظمی

عمر بلندم و برات به جا می زارم
چقدر تلخى براى تو تحمل مى كنم
چكه اى از قلب من لاى لاى لاى
اى روشنايى چشم هاى من
همه ى بود و نبود مادر
دست به من نزنيد كه بدنم زخمى ست
براى خاك كوردستان و كوبانى شهيد شده
فرزندم سرزمين مان چشم به راه توست
اميد و آينده ى مادرت هستى

Kobani
I leave behind my long lifetime for you
So much bitterness I endure for you
A drop from my heart Laay Laay Laay
O the lighting of my eyes
All the mother’s beings and non-beings
Don’t touch my body as my body is injured
It’s martyred for Kurdistan and Kobani land
My child, our homeland is anticipating you
You are your mother’s hope and future

Shahin Najafi - Kobani | feat. Shaho & Majid Kazemi

YouTube


SoundClould

مهر ۱۹، ۱۳۹۳

کوبانی

Kobani - Shahin Najafi


کوبانی
کاری از شاهو, شاهین نجفی و مجید کاظمی

عمر بلندم و برات به جا می زارم
چقدر تلخى براى تو تحمل مى كنم
چكه اى از قلب من لاى لاى لاى
اى روشنايى چشم هاى من
همه ى بود و نبود مادر
دست به من نزنيد كه بدنم زخمى ست
براى خاك كوردستان و كوبانى شهيد شده
فرزندم سرزمين مان چشم به راه توست
اميد و آينده ى مادرت هستى


Kobani
I leave behind my long lifetime for you
So much bitterness I endure for you
A drop from my heart Laay Laay Laay
O the lighting of my eyes
All the mother’s beings and non-beings
Don’t touch my body as my body is injured
It’s martyred for Kurdistan and Kobani land
My child, our homeland is anticipating you
You are your mother’s hope and future

Shahin Najafi - Kobani | feat. Shaho & Majid Kazemi

YouTube

SoundClould

مهر ۱۸، ۱۳۹۳

آدرنالیسم - مجید کاظمی

Adrenalism - Majid Kazemi

آدرنالیسم اولین مجموعه ی مستقل مجید کاظمی عزیز در تاریخ اول نوامبر منتشر میشه.کارهایی پرقدرت و همچون همیشه با نوآوری و اتفاق

‘ADRENALISM’ the first independent collection by dear Majid Kazemi will be released on November 1, 2014. Powerful works and as always with innovation and adventure.


facebook.com/adrenalismalbum
Majid Kazemi
Sculpture: Ali Baghban
Photo: Ali Maleki

مهر ۱۷، ۱۳۹۳

فرمانده را كشتند - چه گوارا

امروز ٩ اكتبر فرمانده را كشتند. اين 'چه' آن 'چه' ى عكس برگردان روى تى شرت هاى فروشگاه نيست. اين چه گواراى رنج و دهقان و سرفرازى و تمام شعارهايى ست كه متوسط ها و ولرم ها ومعتدل ها و مصلحت طلبان و معماران جهان سرمايه از آن مى هراسند. آه فرمانده، ما نسلى هستيم كه تو را نديديم و تفنگت را در گيتارمان تزريق كرديم. فردا را چه ديدى شايد گيتارمان شليك كند ... ش.ن.ل.ع

On this day October 9th they killed the commander. This ‘Che’ is not the same ‘Che’ sticker on t-shirts in the stores. This is the Che Guevara of suffering and peasant and pride and it is all the slogans that the lukewarm and moderates and pragmatists and architects of the capitalism world are feared of. Oh commander, we are a generation that didn't see you and we injected your gun into our guitar. You never know about tomorrow; our guitar may fire.

مهر ۱۶، ۱۳۹۳

شاهين نجفى در فستيوال هنرمندان در تبعيد - برلين

Shahin Najafi in the Festival of Artists in Exile, Berlin
Book Reading and Performing a few Songs
Friday, Oct 24, 2014 - 20:30
Maxim Gorki Theater, Studio Я


Festival von KünstlerInnen im Exil, Berlin
lesen und performen
Freitag, 24.10.2014 -20:30
Maxim Gorki Theater, Studio Я

OFFstimmen

شاهين نجفى در فستيوال هنرمندان در تبعيد
برلين، جمعه ٢٤ اكتبر
كتاب خوانى و اجراى چند ترانه

مهر ۱۵، ۱۳۹۳

خطاب به تواب

خطاب به تواب

البته اين جاى خوشحالى ست كه يك جوان كارورز هنر از گذشته ى ضد زن و ضداقليت هاى جنسى خويش برائت بجويد و نادم و پشيمان دچار فهمى هرچند نارس و خام از مباحثى اينچنينى شود. اما مشكل از آنجايى آغاز مى شود كه "جوان خام" ما گرم نكرده مى خواهد روى تشك، پشتك و وارو بزند و گمان كند عرصه تئورى و جدل گفتار و ديالكتيك هم، رپ خيابانى و ديس و گيس كشى تينيجرهاى تازه به دوران رسيده است. كه هنوز عرقش از راه نه چندان سخت تهران-لندن خشك نشده، بوى عرق سگى دهانش با شراب و شامپاين انگليسى عوض نشده، بخواهد انگشت در سوراخى بكند كه يقينا گزنده است و بايد پادزهر سيلى خوردن در بحث را پيش از اينها خورده باشد، كه نخورده است و بحث و نقد و نظر، زنگ خانه ى همسايه نيست كه بزنى و فرار كنى و لاى تويتر و فيسبوك گم بشوى. مشكل بزرگ كسانى اينچنينى اين است كه دچار شهرتى زودرس در عنفوان جوانى شدند و ناگزيرا غرق در بازى ها و سرگرمى هاى آن و متعاقبا نه وقتى براى خواندن و پربار شدن داشتند و نه مكان و دوستانى براى پروار شدن و نه عرصه اى براى انديشيدن. منتى نيست اگر من بخش وسيعى از انرژى و قدرت خود را صرفا صرف حقوق زنان و حقوق اقليت هاى جنسى كرده ام و پرونده و كارنامه ى كارهايم آنقدر روشن و واضح است كه حتى نيازى در واگويه كردن نمى بينم. اما اگر كسى ناتوانى فهم خود را به گردن اثرى از من بياندازد و كار مرا با خطكش كوتاه خود بسنجد و حساس نبودن شاخك هاى هنرى خود را پشت ديوارهاى فسيلى ذهن خويش، به گردن شعر ما بياويزد و بخواهد از آب گل آلود لجن صيد كند و در بركه ى حقير خويش دچار "خود نهنگ پندارى" شود را مى توانم به راحتى با چند خط به خود بياورم و يادآورى كنم كه اى عزيز، برادر، سرباز سابق وطن -كه بعيد مى دانم با تيرو كمان لاستيكى هم تيرى در كرده باشى!- نقد كردن با عربده كشيدن و درى ورى گفتن هاى لمپن مآبانه و چاله ميدانى توفير دارد: مگسى كجا تواند كه درافكند عقابى ... ما در هر صورت از بازگشت خطاكاران به شعور انسانى و قرار گرفتن حتى ظاهرى آنها در جبهه مدافعان حقوق زنان و اقليت هاى جنسى استقبال مى كنيم.ه

اولين سالگرد انتشار ترامادول



امروز اولين سالگرد انتشار ترامادول است. روزى كه آلبوم به افتخار تولد فريدون فرخزاد منتشر شد. تبريك و تشكر دوباره از همه ى رفقا و هم بغض هايى كه با ما اشتباه مى كنند. فدااا ش.ن


Today is the first anniversary of the release of Tramadol. The day that this album was released in honor of Fereydoun Farrokhzad's birthday. Once again congratulations and thanks to all friends and those who share their sadness and make mistake with us.

Physical CD
iTunes
YouTube
SoundCloud

Majid Kazemi
Ali Baghban
Shahryar Ahadi

مهر ۱۴، ۱۳۹۳

در ستايش دزدى

In Praise of Theft

در ستايش دزدى

آنها در پارتى هايى مختلط و در استخر و كنار ماشين هاى مدل بالا و با مانتو هاى كوتاه بيكينى و بدن هاى برنزه و لباس ها و عينك هاى برند، ناخواسته دست به افشاى حقيقتى زده اند. حقيقت مُجاز شدن دزدى و مَجاز شدن انسان. حقيقت نفرتى كه با آگهى هاى دستنوشته ى فروش كليه، روى ديوارهاى تهران درهم تنيده است. حقيقت شباهت ماهوى و وجودى قارچ هاى سرمايه. حقيقت نتيجه ى تحريم هاى امپراتورى آمريكا. حقيقت فروپاشى و اضمحلال انسان مصرفى، انسان مصرف شده، انسان اسراف. آنها فرزندان سرمايه و شور تجمل و ظهور بدويت نفهم ترين بخش جامعه اند: فرزندان بازار. بازار، پيروز نهايى فشارهاى كمرشكن اقتصادى. سيرك فرزندان دلالان تازه به دوران رسيده. خبط بزرگى ست اگر بى ريشگى بادشده هاى ناشى از رانت هاى دولتى و راهزنان جريان زيرپوستى رفسنجانيسم (خصوصى سازى اسلامى) و باندبازى پابرهنگان لمپن احمدى نژادى را جداى از ساختار سياسى/اقتصادى جهان سرمايه بپنداريم. اشتباه دقيقا از همينجا آغاز مى شود كه گمان كنيم آنها صاحبان اموال خويشند، همچنان كه راهزنان بزرگ جهان نيز مالكان اموال يا سود نهايى دارايى هاى ملت هاى كوچك ترند. پس پيش فرض ما اين خواهد بود: ما غارت شدگان، ما رعايا، ما بى چيزان، ما بى كسان بالاى دار، ما مستمندان بى پناه كه در كارخانه ها و ادارات و پشت فرمان تاكسى ها و در عمق معادن، نفس مى كشيم و ذره ذره و لحظه به لحظه مى پوسيم و جان مى كنيم، صاحبان حقيقى و حقيقت به يغما رفته هستيم. حالا كه اقليتى حاكم با زور تفنگ و تبليغات بر سرنوشت مان اراده مى كنند، فرزندان پسآب خوارهاى بازارى در فضاى حقيقى و مجازى نيز دختران مستجعل و پسران مستعمل خود را با رنگ و لعاب و ادا و اطوار هاى نچسب چند شاهى به رخ مى كشند و فرياد بر مى آورند كه ببينيد هان اى اكثريت فلك زده! آى جماعت درگير نان شب! ما را ببينيد كه چگونه والدين مان سخاوتمندانه سهم نصيب شده از حكومت و سپاه اقتصاديش را با فرزندانشان تقسيم مى كنند. ما را ببينيد و دوباره به ياد بياوريد كه شما شكست خوردگان و بى چيزان هميشگى تاريخيد و ما پسآب زادگان و دلال زادگان و نوكيسگان مدرن، خانم ها و آقايان نانوشته ى شما! كه شما بى چيزان و ما بى همه چيزانيم و با اين حال برترى ازآن ماست. كه ما وارثان سرمايه ايم و شما بردگان ما. اما اما اما ... آنگاه كه در آن بزنگاه، چشمان فرودستان از زور گرسنگى خونين شود و دستان پينه بسته و زخمى كارگران ابزارآلات كار را با تفنگ و دشنه مبادله كنند، ديگر زمانى براى بازگشت نيست. و آن روزها روزهاى وحشت است و خشم و خون. ساعاتى كه گويا خشونت مباح مى شود و كسى را ياراى سخن نخواهد بود. ثروت زيباست اما تنها زمانى كه تقسيم شده باشد .انباشت ثروت دزديدن آن را موجه مى كند. اگر بازپس گرفتن سهم ما از ثروت شما، نامش دزدى ست، ما دزديم. آنچه كه در دستان شماست ريشه در فلاكت چندين سال فشار و درد اقتصادى طبقات فرودست و فراموش شده دارد. تا زمان داريد به بازى و نمايش خويش در اين سيرك ادامه دهيد و يكديگر را بكنيد و بخوريد و بياشاميد، چراكه زمان تسويه حساب فرا خواهد رسيد. آنگاه كه بدهكاران تاريخ، طلبكارانند. ش.ن.ل.ع

مهر ۱۳، ۱۳۹۳

كوبانى قهرمان

Shahin Najafi
ما سرخ نفس مى كشيم ... از ناكجاى جهان تا كوبانى قهرمان

We breathe red … from nowhere in the world to the hero Kobani

مهر ۱۲، ۱۳۹۳

مهر ۱۰، ۱۳۹۳

پریود - تقدیم به رئیس دیوان عدالت اداری کشور

With love dedicated to the Chief Administrative Justice for his sense and understanding of Period ... Kiarostami says "a period of Iran’s history", he understands woman's menstrual cycle … this is exactly the brain period that they say.

با عشق تقدیم به رئیس دیوان عدالت اداری کشور برای فهم و شعورش از پریود .... کیارستمی میگه پریودی از تاریخ ایران، رئیس دیوان عالی کشور عادت ماهیانه زنانه می فهمه ... دقیقا پریود مغزی که میگن یعنی این


مهر ۰۹، ۱۳۹۳

در ستایش عشق


In Praise of Love

در ستایش عشق

انسان بدون آب و غذا و عشق می میرد. پس تنفس چه؟ عشق، نفس است. عدالت و آزادی و لذت در برابرش شکست می خورند، چرا که عشق را عدالتی در کار نیست و جز بند و رنج روزافزون، انسان را چیزی نصیب نمی شود. این یک امر حتمی ست بانو. حتم در این که یقینا تو بهتر و خوب تر از من هستی. اجازه بده بر سر اینکه چه چیز خوب است و درواقع خوبی یک قرارداد است بحث نکنیم. یکی از بزرگ ترین ضعف های من این است، وقتی می خواهم با تو از عاشقانه هایم حرف بزنم پرت می شوم به کودکی ام. مدام باید حالم را با کودکی ام توضیح دهم تا قابل فهم شود. از آن جهان طبیعی حرف می زنم. جهان واقعی انسان رشد نیافته ی بدون فهم. جهان آدم بزرگ ها، جهان دو دو تا چهارتاست. عالم بازی ها و نقاب ها و خنده و گریه های مصنوعی ست. نه مثل گریه های من و تو و خلوت مان. نه حتی مثل جنگ و جدل های بچگانه ی مان. که آنجا به هیچ لبخندی اعتمادی نیست و هرکس دستت را امروز فشرد، فردا احتمالا آنها را به ساطور می سپارد. نباید از یاد ببری. آدم ها بدند؟ نه نه نه. آنها فقط از یکدیگر متنفرند. به دلایل مختلف و گاهی بدون هیچ دلیلی. آدم ها گاهی به تنفر نیاز دارند. اینطور بودنشان معنا پیدا می کند. با تنفر و ساختن دشمن، وجودشان جدی گرفته می شود. حالا ببین تو چقدر دشمن داری و چقدر از دشمنانت متنفری. من عده ای را می شناسم که نام و صدا و صورت من برای شان از هر عذابی دردناک تر است. بعضی ها قابل فهمند و بعضی ها را نمی فهمم. اما نمی توانم از هیچکدام شان متنفر باشم. فقط تعجب می کنم. و بعد تو به من می گویی که خب بچه جان زنگ خونه شون و وقت قیلوله می زنی و می ری اونور کوچه کمین می کنی و بعد که میان فحشت میدن، می زنی با سنگ شیشه شونم میشکونی و با چشای ورقلمبیده وامیستی و نگاشون می کنی که چی؟!!! که هنوز فکر می کنم هفت ساله ام و تاوان شرارت کودکی ام را اینبار نه یک خانواده که جامعه باید پس بدهد و پس می دهد. بعد می افتم روی سینه ات و آنقدر فشارت میدهم که تمام بغض هایم خالی شود. شانه هایم عریض تر می شود. ریشم پرپشت تر. مرد می شوم. مرد. تو بخند. از آن مردها که بوی پیاز و آبگوشت می دهند و موی سینه شان از بالای پیراهن جوانه زده است. سرخ می شوی. از آن مردها که سبیل های از بناگوش دررفته دارند. بس کن خره. اینها که مزاح است. همینقدر اگر آغوشم بزرگ باشد که تنها تو در آن اندازه شوی، کافی ست برای من و این یک حتم جدی دیگر است که دوستش داری. که یادبگیرم چگونه صبوری کنم.                                                                           ه

مهر ۰۸، ۱۳۹۳

اشتراک از طریق ایمیل جهت دریافت آخرین انتشارات وبلاگ رسمی شاهین نجفی

رفقا سلام. این هم وبلاگ متصل به وبسایت رسمی که با درج ایمیل تون در کادر سمت راست مطالب در هنگام به روز شدن براتون فرستاده میشه. صمیمانه ممنونم از حامد خان عزیز که رفیق و یار ما هستن و یه تشکر هم از تمام رفقایی که در فیسبوک و اینستاگرام و جاهای دیگه مطالب رو بازنشر می کنند. من عموم کارها رو دنبال می کنم و به فکر و عمل و توان تون ایمان دارم. خاکیم. فدا. ش.ن

blog.shahinnajafimusic.com

نکته: پس از ثبت آدرس ایمیل خود در وبلاگ لینکی برای شما ایمیل میشود که لازم هست جهت فعال کردن اشتراک خود بر روی آن کلیک کنید

لینک اشتراک

Subscribe To the Official Blog of Shahin Najafi and Receive the Latest Publications by Email

مهر ۰۷، ۱۳۹۳

ریحانه جباری و اشرف نظری

She said dear mom the authorities whoever they were, they lied to you poor woman. Now they handcuffed me and a car is waiting at the door to take me for my sentence to be executed. The reason I am calling you is that the officer with me could not endure taking me away without saying goodbye to you. Dear mom goodbye. They are taking me to the Rajai-Shahr prison. Tomorrow early morning all the pains will be over for me.

Two women prisoners on death row, Reyhaneh Jabbari and Ashraf Nazari taken to Rajai-Shahr prison for execution.
https://hra-news.org/fa/execution/b-109

گفت مامان جان مراجع قانونی، هر کس که بوده دروغ گفته به تو زن بی‌پناه. الان به من دستبند زدند و ماشینی دم در منتظره تا منو ببرن برای اجرای حکم. اینکه می‌بینی بهت زنگ زدم به خاطر اینه که مامور همراهم دلش نیومد بدون خداحافظی از تو منو ببره. مامان جان خداحافظ. منو دارن می‌برن زندان رجایی شهر. فردا صبح زود همه دردا برای من تموم می‌شه

مهر ۰۳، ۱۳۹۳

محسن امیر اصلانی


The first point is that Mr. Mohsen Amir Aslani was executed yesterday for the crime of insulting Jonah (the Israelite prophet). I hail and congratulate this incident to the religious community and also to the religious intellectuals who are advocates of their own rights in every part of the world! The deviated point is that they asked Hassan in New York: Last year at the dinner you said that if we come to Iran you would not bother us; but they arrested a few people!!! Hassan answered: Come for dinner this year too! Group cleansing of the audience …

اول اینکه اقای محسن امیر اصلانی دیروز به جرم توهین به یونس (پیامبر بنی اسرائیل) اعدام شد.این واقعه را به جامعه دینی و نیز روشنفکران دینی مدافع حقوق خود در اقصی نقاط جهان تبریک و تهنیت عرض می نماییم! ه

نکته انحرافی اینکه از حسن در نیویورک پرسیدند: پارسال سر شام گفتی بیایم ایران کاریمون نداری، ولی چند نفرو گرفتن!!! حسن پاسخ داد: امسال هم شام بیاین! استبراء جمعی حضار ... ه

مهر ۰۱، ۱۳۹۳

شاعر تمام شده



The year 2010, I don't remember which month it was. It was decided that I would sing the work in the studio as a test and just to see how it would sound. It was me and Babak and Saeid … I sang with a guitar that didn’t belong to me and from a certain point I didn’t understand what happened … Mehdi’s words targeted my bones and all the eyes in my life just like when a person dies passed in front of me. I was crying and my mother was standing solidly and packing my small suitcase. Once again behind the bus’s rainy window I looked at them waving at me, meaning that it’s all over … go go … I saw my tears were falling on the guitar and the poem. Where was I in the poem? ‘to the cries in the middle of poems from Saadi / to your tea drinking beside the next person’ …. The guys signaled; should we cut? I shook my head and continued … 'I will return again to my damn hometown' ...
Design: Navid Hosseyni

ماه چندم سال ۸۹ بود یادم نیست. قرار شد کار را برای تست در استودیو بخوانم و فقط ببینیم چطور صدا می دهد. من بودم و بابک و سعید … با گیتاری که از آن من نبود خواندم و از یک جایی دیگر نفهمیدم چه شد…کلام مهدی استخوانم را نشانه گرفت و تمام چشم های زندگی ام مانند زمانی که آدم میمیرد از مقابلم گذشت. من گریه می کردم و مادرم محکم ایستاده بود و ساک کوچکم را می بست. باز پشت شیشه ی باران زده اتوبوس به آنها نگاه کردم که برایم دست تکان می دادند که یعنی تمام شد…برو برو…دیدم اشک هایم روی گیتار و شعر می ریزد.کجای شعر بودم؟ به گریه در وسط شعرهایی از سعدی/به چای خوردن تو پیش آدم بعدی…بچه ها اشاره کردند قطع کنیم؟ سر تکان دادم و ادامه دادم…دوباره برمی گردم به شهر لعنتی ام… شاعر تمام شده


The Finished Poet - Shaere Tamam Shodeh
SoundCloud

YouTube

شهریور ۳۱، ۱۳۹۳

فستیوال بین‌المللی ادبیات برلین

Shahin Najafi reading part of his book
Wenn Gott Schläft (When God is Asleep) - Anna I
International Literature Festival Berlin 2014

قسمتی از خوانش کتاب "وقتی خدا خوابه"(بخش آنا۱) در فستیوال بین‌المللی ادبیات برلین
متن کامل آنا۱ در سال ۲۰۱۱ به صورت وبلاگ منتشر شده بود. این خوانش تنها بخشی از متن اصلی آنا۱ در کتاب وقتی خدا خوابه می باشد. متن کامل: ه

آنا۱

آنا بیداری؟ نیمه شب است و من هنوز بیدارم.یادت می آید از وقتی پانزده سالم بود درباره ی خودم و کارهایی که کرده ام و آنچه در مغزم می گذشت، برایت می نوشتم. نه کسی بود که بخواند و نه قرار بود که کسی بخواند. چند ماه دیگر سی سالگی ام می شکند و شکسته تر می شوم. چند سال بعد تر، این نوشته نیز چون دیگر نوشته هایم در میان انبوهیِ کلمات، در نِت گم می شود و این خودش امیدوارکننده است. شبیه زمانی که کنار ساحل، چیز می نوشتیم و موج می زد و نوشته ها می رفت.ما نیز می رویم. حالا با ترس می نویسم. حالا باید خودم را کنترل کنم. حالا یاد گرفته ام که درباره ی هرچیز، هرطور که فکر می کنم حرف نزنم.وقتی آقای تاریخ نگار را می بینم و می خواهم بالا بیاورم چیزی نگویم و داد نزنم که آی ملت به همان تاریخی که بر ما گذشته است سوگند، بدبختی ما نه فقط از اکثریت نادان، که از اقلیتی خائن است. باز هم پرت شدم، می بینی. به یک جایی می رسی که به دیوار هم شک می کنی. می خواهی مدام فرار کنی از چیزی به چیزی. دیگران را قضاوت می کنی و در نهایت قضاوت می شوی و باید بنشینی و با چشم های خیس بخندی. اینگونه تبدیل به یک چهره می شوی. آنقدر چهره که حتی از آینه هم می گریزی. تو هستی برای دیده شدن. برای دیگران. برای آنچه دیگران می خواهند و می پسندند. تو مسخ می شوی. استحاله می شوی و پیش از آنکه فکر کنی باید بر جنازه ات زار بزنی. بعد یاد امیر جوادی فر می افتی. رشتی براری که رفت و چه ساده رفت و اینگونه می بینی که چه ساده است مردن. چه فرق می کند خون ات روی زمین بریزد یا شبیه مهدی موسوی و فاطمه اختصاری و یغما گلرویی حلقوم ات از شعرهایی خونی لبریز شود و صدایت را ببرند وپشت دیواری از ادم هایی که من می دانم چقدر زیادند، دنبال آدم بگردی و دست از پا دراز تر به غار شعرت پناه ببری. من می دانم. چند روز پیش تولد حسین رونقی بود. کجاست؟ می دانی؟ می شناسی اش؟ بیست و چند سال دارد. خوره ی کامپیوتر و نت بود. آن زمانی که "ما مرد نیستیم" را پخش می کردیم. با خودم می گفتم این پسر بیست و چند ساله خواب و خوراک ندارد؟ انگار شب تا صبح بیدار بود.تو آن موقع کارهای مرا گوش می کردی و نمی دانستی که غولی بیست و چند ساله با فیلترینگ یک حکومت می جنگد تا آهنگی، ترانه ای، خبری .... داغی و دردی به دستت برسد. حالا در کجای کدام بند است؟ کدام یک از کلیه هایش از کار افتاده؟ قلب اش هنوز منظم می زند؟ زیر فحش و کتک های مردان بی قلب جانی برایش مانده است هنوز؟ مرا ببخش بابک. این همان بابک خرمیدن است ها.یادت نرود. تو بگو چکار کنم که خفه شوم و خناق بگیرم و چشم روی دردهای سرزمینم ببندم و از یاد ببرم از کجا آمده ام و برای چه آمده ام و چه باید بکنم. مرا ببخش که زنده ام. اینگونه خودم را آرام میکنم. بعد چرت است که بپرسی چرا حالت خوب نیست. اگر جز این بود باید می پرسیدی.اینگونه است که گاهی وقتی خوشحالم، تعجب می کنم. گاهی شرم می کنم. کسی می آید کنارت-چه فرق می کند که در خیابان یا در مجلسی- با شما عکس بگیرم؟. با این جانور ناقص الخلقه ای که از دهان اش آتش و چرک به هوا تف می شود. جانوری که خدای را بندگی نکرد و زمانی را بشارت می دهد که دیگر چیزی برای ازدست دادن ندارد جز نفسی که بیخود و بی جهت در رفت و آمد است. "خوب همین حرف ها را می زنی که انگ می زنن که ترویج خودکشی می کنید. شیطان پرستید و..." ترویج خودکشی نمی کنم اما تشویق به زندگی را هم نمی توانی از من بخواهی. شیطان بدبخت قصه ها هم که در کتاب، بدبخت و فلک زده بود ویک تبعیدی همچون من. یک یاغی وسرکش که ترک سجده کرد و جرم اش آگاه کردن بود. چنین موجودی در قصه ها بیشتر قابل ترحم است تا پرستیدن. آنها هم می دانند که جامعه خرافه زده را چه باک، ترس از شیطان یا خدا. کافی ست لولویی را پشت درب خانه در انتظار بنشانی. و من لوس می کنم این داستان را. بگند می کشم همه چیز را.چه فرق می کند خدا یا شیطان. تمام آنچه از 666 می دانیم قصه ی راهبان پنهان در صومعه ها ست. دو راه داری یا باید تا ابد از اینان و قصه هایشان فرار کنی ویا با کله بروی در بطن قضیه. ما هم کله کردن مان بد نیست. سلاح آنها استفاده ی ابزاری از مفاهیم متون به اصطلاح مقدس است. ما این سلاح را از آنها می گیریم و ازآن ما می شود.حالا 666 عدد شیطان نیست.عدد کسی ست که تنها و تنها انسان را می پذیرد و نه هیچ موجود لا مکانی را. دشمنی مذهب با انسان است. این را بی پرده می گویم اگر نمی دانی، و جز آن چیزی نیست جز بهره برداری اقتصادی از انسان. پاپ و مافیایش، اسلام و دم و دستگاهش و یهودیت و صهیونیسم و کشوری غصب شده، در نهایت سر و ته یک کرباس اند. حالا تو بگو بوش پسر در کدام معبد جمجمه و استخوان، در رکوع و بلغور کردن اوراد شیطانی ست. "شرکت های تولید کننده آنتی ویروس ها مهم ترین عاملان پخش ویروس های رایانه ای هستند". این را به یاد داشته باش. داستان عمیق و کثیف و دامنه دار است. از این روی هر کس را به یک نوعی بازی می دهند.در زمین آنها بازی کردن ابلهانه است، ما توپ را می دزدیم و در زمین خودمان و به شیوه ی خودمان بازی می کنیم. پس سوال نکن که چرا "شر" شدی. تمامی این سیستم، از اوبامای منتصب تا جن گیر های دولتی "خیر " هستند. تمامی کسانی که جهان و انسان را به شکل عروسک هایی در حد باربی های سکسی یا چادری می خواهند خیر هستند. هرآنکه آزادی را بر نمی تابد،از استالین و هیتلر گرفته تا قذافی وخامنه ای خیر مطلق بودند. مگر سلاح اینها جز اخلاق و کتاب های مقدس و ریسمان های مرئی و نامرئی ایدئولوژی بود. چه فرق می کند که با" ام تی وی" و "ویوا" یا تالک شو و ها وسریال های کمدی احمق شوی یا با "فارسی وان" و"پی ام سی". چه فرق می کند که در کارناول دختران مینی ژوپ پوش، شکم ات را با "مک دونالد" و"کوکا کولا" از آشغال پر کنی یا با گوشت گوسفندان سربریده در خیابان های عاشورا. جهان اینگونه است عزیز. جهانِ سکس و سلاح و سرقت کودکان و زنان والبته مواد مخدر.پردرآمدترین صنایع اینها هستند. حالا تو بگو توفیرش کجاست که پولت را در حلقه های قمار لاس وگاس بریزی یا در مرقد فلان امام فراری سده های ننگین هجری. بازی چندش آوری ست که نمی توانی تنها نظاره گرش باشی. یا باید بازی کنی یا بازی را بهم بریزی. شرمنده ام من برای بازی کرده - شدن ساخته نشده ام. چه این بازی نامش آداب خانوادگی و فامیلی باشد و چه معیارهای اخلاقی سنت و رهنمود های دینی وچه قوانین دولی که سردمدارانش حداقل درکراهت چهره و رفتار، با یکدیگر در اشتراک اند. از آلمان وایتالیا و فرانسه و اسپانیا گرفته تا کانادا و آمریکا و چین و ایران. تا کجا باید پیش بروم آنا ؟نمی دانم. یقینا باستان شناسان، زمانی مارا به مثابه گونه ای از جانواران سخت پوست بازشناسی خواهند کرد. شاهین نجفی

شهریور ۲۲، ۱۳۹۳

معرفی کتاب



چند سال پیش یه سری کتاب و فیلم را معرفی کردم و حالا یه حرکت جمعی به وجود آمده برای معرفی ده کتاب تاثیرگذار در زندگی اشخاص ... از همه ی دوستان دعوت می کنم که کتاب های مهم در زندگی شون رو به اشتراک بذارن و این حرکت مفید رو ادامه بدن. احتمال فریب خوردن انسانی که می خواند یقینا کمتر است:

١. تبارشناسی اخلاق(فردریش نیچه)
۲. تاریخ بیهقی(ابولفضل بیهقی)
۳. آموزه ی قرن(گئورک گادامر)
۴. همه ی نام ها( ژوزه ساراماگو)
۵. زندگی جای دیگری ست(میلان کوندرا)
۶. جن نامه (هوشنگ گلشیری)
۷. عقاید یک دلقک(هاینریش بل)
۸. نمایش در ایران(بهرام بیضایی)
۹. جای خالی سلوچ(دولت آبادی)
۱۰. طبل حلبی (گونتر گراس)


What are the Most Influential Books?
A few years ago I introduced a series of books and films and now a group movement has taken place to introduce ten influential books in people’s lives… I invite all the friends to share important books in their lives and to continue this useful movement. The probability of deceiving a person who reads is certainly smaller:

On the Genealogy of Morality - Friedrich Nietzsche
The History of Beyhaqi (Abu'l Fazl Bayhaqi
Century Doctrine - Hans-Georg Gadamer
All the Names - José Saramago
Life Is Elsewhere - Milan Kundera
The Book of Genies - Houshang Golshiri
The Clown - Heinrich Böll
Theatre in Iran - Bahram Beyzaie
Missing Soluch - Mahmoud Dowlatabadi
The Tin Drum - Günter Grass


شهریور ۲۱، ۱۳۹۳

غنچه قوامی

غنچه قوامی

Ghoncheh Ghavami has been imprisoned for more than two month for the sole offence of demanding women’s presence in the stadium to watch volleyball game. Let’s hope for her prompt release and fulfillment of women's demand for their presence in sports venues.

غنچه قوامی بیش از دو ماهه که بازداشت شده. فقط به جرم اینکه خواستار حضور خانم های ایرانی در استادیوم برای بازی والیبال بود. به امید آزادی هرچه سریعتر ایشون و تحقق خواست خانم ها برای حضور در مکان های ورزشی ... دویچه وله

شهریور ۲۰، ۱۳۹۳

پاسخ به پرسش های مطرح شده در فیسبوک

این هم از ویدئوی پاسخ ها و باز هم سپاس از همه ی دوستان و آشنایان برای محبت ها و مرام شون. فدااا

Shahin Najafi Answers Questions from Facebook Fans

YouTube

شهریور ۱۸، ۱۳۹۳

پاسخ به پرسش های

دوستان سلام و عرض ادب ... اگر موافق باشین در همین پست پرسش ها و نکاتی که فکر می کنین باید به صورت روشن و جدی بهشون پرداخته بشه رو مطرح بفرمایین تا فردا به صورت ویدئویی در خدمتتون باشیم. سوالاتی که بقیه هم بیشتر بپسندن اولویت دارن.امیدوارم مفید واقع بشه. پیشاپیش ممنونم از حضور و محبت همیشگی تون. خاکیم...فدا
ش.ن


Hello dear friends, If you agree, under this post propose your questions and points that you think should be dealt with clearly and seriously so that we can present the answers to you tomorrow in a video. The priority will be with the questions with the majority vote (like). I hope that this will be useful. I thank you in advance for your continuous presence and affection.

سارینا

سارینا

She's grown up so much that she's studying International Law and advises me to become a vegetarian. I insist "dear niece, at least take a photo with me" … she doesn't accept and takes a selfie of herself.
SoundCloud: Sarina


حالا آنقدر بزرگ شده كه حقوق بين الملل مى خونه و نصيحت ميكنه كه گياه خوار بشم. اصرار مى كنم دايى حداقل يه عكس با ما بنداز ... قبول نمى كنه از خودش سلفى ميگيره
سارینا

شهریور ۱۶، ۱۳۹۳

میشائیل

Shahin Najafi & Michael Krol

My friend Michael, Now your birthday is an excuse to thank you and the rest of the band members. I know that art can bring everyone closer to each other. With this feeling we move forward step by step and our friendship is our fuel. Cheers to your hair, your guitar and your being
Mein Freund Michi , Dein Geburtstag ist jetzt ein Grund, dass ich dir und alle anderen Jungs der Band danke. Ich weiß, dass Kunst Menschen zusammenbringen kann. Mit diesem Gefühl fahren wir Schritt für Schritt weiter und Freundschaft ist unser Benzin. Prost auf deine haare, deine Gitarre und deine Existenz...Sh.N

Michael Krol
Dactah Keule


دوست من میشائیل حالا روز تولدت بهانه ایه تا از تو و تمام بچه های گروه تشکر بکنم. من می دونم که هنر می تونه آدم ها رو به هم نزدیک کنه. ما با این احساس قدم به قدم، رو به جلو حرکت می کنیم و رفاقت ما، بنزین ماست. به سلامتی موهای تو، گیتار تو و وجود تو
ش.ن

شهریور ۱۵، ۱۳۹۳

راجر واترز

Roger Waters is not the trend, the gentleness or the harmless critic in the field of media and art. Roger Waters is not a gesture of the ashamed left intellectuals or nauseating boasting of spoiled celebrities or the shame of the charities with full bellies or leftovers or pennies worth show offs. He is one of those who single handed is the opponent of a whole world of media and deception and lies. Good for us who hear his voice and learn from him. Happy Birthday to him and to his admirers.

Roger Waters The Wall

راجر واترز مد و ملایمت و ملیجک بازی منتقد بی آزار عرصه ی رسانه و هنر نیست. راجر واترز ادای روشنفکری چپ های شرمنده و پزهای حال بهم زن سلبریتی های تیتیش و شرم خیریه های شکم های سیر و پس ماندگی و شوآف های چند قرانی نیست. از آنهاست که تک نفره یک جهان رسانه و دغل و دروغ را حریفند. خوشا به حال ما که صدایش را می شنویم و از او می آموزیم. زادروزش بر او و دوستدارانش مبارک باشد

لوگو

Shahin Najafi

Thanks to dear Amirreza for the logo redesign.

ممنون از امیررضای عزیز برای بازسازی لوگو. فدا

شهریور ۱۳، ۱۳۹۳

بعد از تو


After you, alcohol drank me up, I slept drunk...
بعد از تو الکل خورد من را مست خوابیدم

بعد از تو (آلبوم هیچ هیچ هیچ) - شاهین نجفی
Shahin Najafi - Bad Az To

شهریور ۱۰، ۱۳۹۳

هامون از آلبوم ایلوسیون و آدرنالیزم مجید کاظمی


Do you remember Hamoon from the album Illusion (Tavahom)? It is one of the few works from the past that I still like.

The second point is the release of Majid Kazemi’s Album, Adrenalism, in the next month. This album is in fact Majid’s first independent collection and without compliment it is a serious and listenable collection. Watch over each other

هامون از آلبوم ایلوسیون(توهم) رو یادتون هست؟از معدود کارهای گذشته است که هنوز دوستش دارم. ه
نکته ی بعدی هم انتشار آلبوم مجید کاظمی (آدرنالیزم) در یک ماه آینده است. این آلبوم در حقیقت اولین مجموعه ی مستقل حاج مجیده و بدون تعارف ... و نان قرض دادن به رفیق، مجموعه ای جدی و شنیدنی ست. هوای همو داشته باشین. فدااا

مرداد ۳۱، ۱۳۹۳

موزیک ویدیو بی بی بی بی سی

Sometimes nothing should be said. When I was watching the submitted videos, once again I believed what the power of art can do. I kiss every single one of you from far away and once again sorry we had to choose only a few from so many videos.
BBBBC - Music Video
Music & Lyrics: Shahin Najafi
Arrangement: Majid Kazemi
Cover: Ali Baghban
Video: Shahin Najafi

بعضی مواقع هیچ چیز نباید گفت. وقتی ویدئوهای ارسالی رو نگاه می کردم دوباره باور کردم که قدرت هنر چه کار می تونه بکنه ... روی تک تک شما رفقا رو از دور می بوسم و بازهم شرمنده که مجبور بودیم از بین تعداد بالای ویدئو های ارسالی یه سری رو انتخاب کنیم. کوچیکم. ش.ن


موزیک ویدیو بی بی بی بی سی - شاهین نجفی
ویدیو: شاهین نجفی
موسیقی و شعر: شاهین نجفی
تنظیم‌کننده: مجید کاظمی
طراح کاور: علی باغبان
BBBBC - Music Video

مرداد ۲۹، ۱۳۹۳

فرم اشتراک از طریق ایمیل و همکاری داوطلبانه

Hello my friends There was always this issue that we should coordinate our forces systematically in order to be able to continue our path independently, relying only on our own financial and man power capabilities. Now we have this ability to find out who can practically help us in different fields from photography, videography, design, etc. both inside and outside of Iran. This collaboration will be entirely voluntarily and the goal should be higher than the individual. For more detailed information our website admins and I will be at your service via the website email

Email List Subscription & Volunteers Sign-Up Form

فرم اشتراک از طریق ایمیل و همکاری داوطلبانه
رفقای من سلام
همیشه این مسئله وجود داشت که ما به صورت منظم نیروها رو هماهنگ کنیم تا بتونیم همچنان مستقل و تنها با اتکا به نیروی انسانی و مالی خودمون به کارمون ادامه بدیم. الان این امکان هست تا بدونیم چه کسانی عملا در رشته های مختلف از عکس و دیزاین و ویدئو وغیره در ایران و خارج از ایران می تونن به ما کمک کنن . این همکاری کاملا داوطلبانه خواهد بود و هدف باید فراتر از شخص باشه. واسه نکات دقیق تر رفقای سایت و خودم از طریق ایمیل سایت در خدمتیم. خاکیم

مرداد ۲۸، ۱۳۹۳

روز جهانى عكاسى

Shahin Najafi & Amin Khelghat


World Photography Day

I sincerely congratulate today, the World Photography Day, to all the artists in this field especially to my dearest friends Amin Khelghat, Shahryar Ahadi, Mohammad Menbari, Ali Maleki, Yaghma Golrouee and wish them all the best

امروز روز جهانى عكاسى رو به همه هنرمندان اين عرصه و مخصوصا به رفقاى نازنينم امین خلقت, شهریار احدی, محمد منبرى, على ملكى، یغما گلرویی و صميمانه تبريك ميگم و آرزوى بهترين ها رو براشون دارم. فدا

سیمین بهبهانی

Today Simin Behbahani, the sonnet lady passed away. Since one week ago the corpse eaters had posted condolence messages and even after hearing about her well-being they wouldn’t delete their Facebook status. Now with a sigh of relief they share elegy with each other and don’t you doubt that generally they haven’t heard anything from Simin Behbahani except that pop song “I Will Rebuild You, Oh My Homeland” and that satire video “Why did you go?” Praise is with the rebellious life of Simin Behbahani that wasn’t taken as a game.


امروز سیمین بهبهانی بانوی غزل فوت شدند. از یک هفته پیش مرده خواران پیام تسلیت گذاشته بودند و حتی پس از خبر سلامتی ایشان استاتوس های خود را پاک نمی کردند. حالا با فراغ بال برای هم مرثیه تقسیم می کنند و شک نکنید عموما ... به جز آن شعر پاپ دوباره می سازمت وطن و آن ویدئوی طنز چرا رفتی؟، چیزی از سیمین بانو نشنیده اند. با درود به جان سرکش خانم بهبهانی که به بازی گرفته نشد. ه

مرداد ۲۲، ۱۳۹۳

ما زیرزمینی و ممنوع بودن را دوباره ترجمه می کنیم

Once again we will be translating ‘being underground and forbidden’.
#bbbbc
This was just a warm up for the beginning of this style of works in rap/rock/Iranian metal.
Make Haste towards the Evil Deed

BBBBC - Shahin Najafi
Majid Kazemi
Ali Baghban
ما زیرزمینی و ممنوع بودن را دوباره ترجمه می کنیم
#bbbbc
فقط یک دست گرمی برای شروع این سری از کارها در رپ/راک/متال ایرانی بود. حی علی شرررالعمل


مرداد ۲۱، ۱۳۹۳

بی بی بی بی سی

Shahin Najafi - BBBBC

I’m happy that you are empathetic with this work. Believe me no power can give us more energy than this. I embrace you from far away and another thanks to Majid Kazemi, Ali Baghban, Hamed and all the friends…
Regards!!!

Unlike you we are never neutral / We are naked like the wind but we are not honorless

خوشحالم که با کار همدل شدین. باور کنین هیچ نیرویی نمی تونه بیشتر از این به ما انرژی بده. از دور می آغوشمتون و یه تشکر دوباره از حاج مجید علی باغبان، حامد عزیز و همه ی رفقا ...فدااااا
ما مثل تو هیچوقت بی طرف نیستیم / لختیم شکل باد اما بی شرف نیستیم ... ه

مرداد ۱۹، ۱۳۹۳

چند روز ديگه پتك جديدمون به نام 'بى بى بى بى سى' منتشر ميشه

BBBBC - Shahin Najafi

In a few days our new sledgehammer called “BBBBC” will be published. The work itself is obvious and clear. My colleagues and I will continue our path with the support of attentive audiences like you. This is not a vain compliment and I’ve said it many times: I will overthrow the system of lies. It won’t even matter who it is. The work will be released in iTunes for purchase by our friends outside of Iran and in YouTube and SoundCloud as free download for our friends inside Iran.
We’re down to earth and with love!!!
BBBBC
Shahin Najafi
Majid Kazemi
Ali Baghban


چند روز ديگه پتك جديدمون به نام 'بى بى بى بى سى' منتشر ميشه. كار، خودش واضح و روشنه ٠ من وهمكارام با حمايت مخاطباى حواس جمعى مثل شما به راهمون ادامه مى ديم .اين تعارف بي خود نيست و من بارها گفتم : من زير پاى سيستم دروغ رو خالى مى كنم، فرقى هم نمى كنه كى باشه. شكل انتشار كار به صورت آيتونز براى خريدارى رفقاى خارج از ايران و يوتيوب و نيز ساند كلاد كه به صورت دانلود آزاد براى رفقاى داخل. خاكيم و فدااا
ش.ن.ل.ع