عمال استبداد در صدد برمیآیند این مردرشید (ستارخان) را با ترور از پای درآورند و برای نیل به این منظور عباسقلی نام، نوکر وی، را تطمیع میکنند و او به سوی ولینعمتش تیراندازی می کند. لیکن گلوله به جای حیاتی ستارخان اصابت نمی کند و شخصا زخم خویش را میبندد و صدایش را در نمیآورد، مبادا میان صفوف مجاهدان و آزادی خواهان رعب و بیم رخنه کند …
گيلان در جنبش مشروطيت. ابراهيم فخرايى، ص٨٧
گيلان در جنبش مشروطيت. ابراهيم فخرايى، ص٨٧