كاسه ی گدايی گرفتن و حق خود را با دريوزگی از حكام طلبيدن، چيزی جز تجلي نوعی از اختگی سياسی-هنری مدرن نيست. حال می توان با جديت فهميد و ديد كه ما از كجا و چطور سقوط كرده ايم. هنرمندان جامعه،آن بی انتها مستقلان و گردن كشانند و بايد بر هنر و هنرمند آن سرزمين گريست وقتی اينگونه خوار و خفيف می شوند و درگيرودار امنيت و نان و نام، حيثيت خويش را حصير نشيمنگاه دولتمردان مي كنند كه البته هيچكدام نصيبتان نخواهد شد. كه هرآنچه هنوز داريد را نيز از شما خواهند ربود و سوراخی را در جان تان بدون اماله نمي گذارند و تا انتهای ارگاسم سياسی شان كه دچار ساديسمی تاريخی هستند بايد مفعولی محكوم باشيد. ما بزدلی شما را می فهميم، آنچه نمی فهميم توامانی اين ترس با هنرتان است.
نه عزیز من نه بحث نفهمیدن زندگی در شرایط سانسور است و نه قهرمانسازی و داستانسرایی! یک عده هنرمند مثل ناصرتقوایی و حسین پناهی و بیضایی و ... در مقابل زور مقاومت میکنند و یک عده هم وا میدهند و وا میروند. یک عدهی دیگر هم البته هستند که عملا به فحشا رسیدهاند. اینها از مداحان و شاعران بیت و وابستگان فرهنگی/اطلاعاتی نظام هم پستترند. از بهزاد فراهانی بگیر تا کیمیایی.
در انتها این نوشتهی فرج سرکوهی را هم بخوانید:
صفحه فیسبوک فرج سرکوهی
نه عزیز من نه بحث نفهمیدن زندگی در شرایط سانسور است و نه قهرمانسازی و داستانسرایی! یک عده هنرمند مثل ناصرتقوایی و حسین پناهی و بیضایی و ... در مقابل زور مقاومت میکنند و یک عده هم وا میدهند و وا میروند. یک عدهی دیگر هم البته هستند که عملا به فحشا رسیدهاند. اینها از مداحان و شاعران بیت و وابستگان فرهنگی/اطلاعاتی نظام هم پستترند. از بهزاد فراهانی بگیر تا کیمیایی.
در انتها این نوشتهی فرج سرکوهی را هم بخوانید:
صفحه فیسبوک فرج سرکوهی