زندگى تلخ و غمگين و زيبا و شاد و دردناك و شيرين است، اما يك فرصت است. فرصتى براى ديدن، تجربه كردن و فهميدن! كسى ميگفت براى نابودى يك آدم سه اتفاق كافىست: مهاجرت، جدايى و مرگ عزيز! من در ده سال گذشته همهى اينها را تجربه كردم. سه بار كل زندگيم نابود شد و دوباره شروع كردم. رفيقى گفت بهترين ضربهها، ضربههاى مالىست، چونكه داشتههايت را به تو يادآورى مىكند. بدترين تهمتها را زدند و ادامه دادم. تهديد به قتل و بمبگذارى و تحت فشار قرار دادن اقوام و...ادامه دادم. اما سرم پيش تاريخ بالاست كه در برابر هيچ سيستمى كرنش نكردم و تلاش كردم مستقل باشم و به همين دليل زبانم دراز است . اما بگذار اعتراف كنم كه در داشتن رفقايى ناب بسيار خوششانس بودهام. رفيق كه مىگويم نه چاكرم، نوكرم الكى! نه امروز هوراكش و فردا فحاش! نه امروز فدايى و فردا خائن! رفيق يعنى كسى كه در شرايط سخت در كنار تو است. اينچنين رفيقى را بايد بالاى سرت بگذارى. حالا خوشحالم كه هنوز كتاب "وقتى خدا خواب است" را به فارسى تمام نكردهام. تمام اين داستانها را بايد بنويسم.
اينها را به تو مىگويم تا بدانى هيچ بهانهاى براى كوتاه آمدن و كم آوردن ندارى! از هرجا بريده شويم، از همانجا دوباره رشد خواهيم كرد. من در شرايطى نيستم كه شعار بدهم پس مرا باور كن. شجاعت فقط جنگيدن با يك نظام و حتى ابتذال عمومى و دين و خرافه نيست! شجاعت جنگيدن تا سرحد مرگ براى اثبات خويش است! از اينكه در اقليت هستى ، از اينكه در جامعه تنها هستى، از اينكه همه درگير شكم و كمر هستند و تو را نمىفهمند و چه و چه و چه، نترس! اينها يعنى بايد انگيزهات براى ديدن، تجربه كردن و فهميدن بيشتر شود.
رفيق و برادرت ش.ن
رفيق و برادرت ش.ن