SHAHIN NAJAFI OFFICIAL BLOG

شهریور ۰۹، ۱۳۹۴

پرولتاريا‬

Proletariate - Shahin Najafi


برای نان که زجری شد و زنجیری، تا ما بردگان، ما بی‌چیزان، ما بی‌نامان، ما فرودستان، ما نادیده‌شده‌گان، ما کارگران و زحمتکشان رنجی را تاب بیاوریم که تقدیر و تقصیر ما نبود و نیست. باش تا اشک‌مان خشمی شود دامنگیر خدایگان و آنگاه از دخمه‌ها، سیاهی‌ها و سایه‌های دشنه و دشنام بر زمین می‌خزند و “نیستی“ میان همگان تقسیم خواهد شد! پرولتاریا چیزی نیست که ندانی و نشناسی اما این کافی نیست. معیار این است: هرآنچه که وضع موجود را توجیه، تثبیت و تایید کند واقعی و عقلانی نیست. هرچه که رادیکال نیست، اینگونه است!

موزیک ویدئو پرولتاريا‬ - شاهین نجفی
Proletariat - Music Video

Music: Shahin Najafi
Mixing and Mastering: Majid Kazemi
Cover: Ali Baghban

SoundCloud
iTunes
CD Baby
Google Play
Amazon

پرولتاريا‬

از رنجى خسته ام كه از آنِ من نيست
بر خاكى نشسته ام كه از آنِ من نيست

با نامى زيسته ام كه از آنِ من نيست
از دردى گريسته ام كه از آنِ من نيست

در انتظار طعم تلخ مكدونالد
پشت شيشه هاى فستفود در صفم

زير شير باز نفت شركت توتال
لاى چرخهاى پورشه در كفم

خشكيده از برق رولكس تو
شاد از شادى قرص اكس تو

برف زير چوب اسكى تو شمشكم
آب ميشوم، شرم كهريزكم

موش خيس و خسته از زجر جوبها
دلخوشم به خرده خيرات خوبها

پادويى پاره زير پاى بورسم
با فلك در فلاكت تو كورسم

ثبت شد در تناقض دوام ما
گور جد حرفها و پيام ما

از رنجى خسته ام كه از آنِ من نيست
برخاكى نشسته ام كه از آنِ من نيست

با نامى زيسته ام كه از آنِ من نيست
از دردى گريسته ام كه از آنِ من نيست

توى جنگ له زير چرخ تانكها
در زمان صلح غرق قرض بانكها

پول خردى در قعر جيب ها
يك چك مچاله دست نانجيب ها

سود كار و بار و نبض كارخانه ام
حاشيه ترين محله، آشيانه ام

پنج صبح روى دار كُرد ميشوم
با بلوچ و لر شكنجه، خرد ميشوم

تَركِ تُرك تارك از زبان مادرى
يك اروميه نمك به زخم آذرى

خون و رگ زيرپوست سفيد تو
گور جد وعده ها و وعيد تو

از رنجى خسته ام كه از آنِ من نيست
برخاكى نشسته ام كه از آنِ من نيست

با نامى زيسته ام كه از آنِ من نيست
از دردى گريسته ام كه از آنِ من نيست

Proletariat

I’m tired of an agony that doesn't belong to me
I’m sitting on a land that doesn't belong to me

I’ve lived with a name that doesn't belong to me
I’ve cried from a pain that doesn't belong to me

In waiting for the bitter taste of McDonald's
Behind the fast food windows I'm in the line-up

Under the Total company’s open tap of petrol
Within the Porsche wheels I'm yearning

Stunned from the sparkle of your Rolex
Happy from the happiness of your ecstasy tablet

I'm the snow under the ski pole in Shemshak
I melt; I am Kahrizak's shame

A wet and tired mouse from the gutter’s torment
I'm gratified with the little alms from the good people

I'm a torn gofer under the stock market’s feet
I'm in the race with the universe for misery

Our durability was registered in contradiction
The hell with our words and our message

I'm tired of an agony that doesn't belong to me
I'm sitting on a land that doesn't belong to me

I've lived with a name that doesn't belong to me
I've cried from a pain that doesn't belong to me

In the war squashed under the tanks wheels
In peacetime drowned under the banks loans

Spare change in the depth of the pockets
A crumpled cheque in the hands of the dishonest

I'm the profit of the labour, the load and the pulse of the factory
The most marginalized neighbourhood; my nest

Five in the morning on the gallows I become a Kurd
Tortured alongside Baluch and Lur, I get shattered

Departure of the Turk departed from mother language
An Urmia, salt on Azari's wound

Blood and vain under your white skin
The hell with your promises and arrangements

I'm tired of an agony that doesn't belong to me
I'm sitting on a land that doesn't belong to me

I've lived with a name that doesn't belong to me
I've cried from a pain that doesn't belong to me

شهریور ۰۴، ۱۳۹۴

پناهندگى هديه نيست، يك حق است

بيش از شش‌هزار پناهنده در فرار از جنگ و فقر و تجاوز، بدون آب و خوراك و سرپناه در راه اروپا هستند.

Refugee Status is Not a Gift, it's a Right
More than 6000 refugees are on the way to Europe without water, food and shelter, escaping war, poverty and rape.

مرداد ۲۷، ۱۳۹۴

ديوار جان لنون / پراگ

The John Lennon Wall, Prague
اين ديوار، ابتدا يك ديوار معمولى بود، اما در دوره‌ى تسلط حزب كمونيست در دهه هشتاد ميلادى بر كشور چكسلواكى، تبديل به نماد مبارزه با سانسور و فشار دولت شد. جوانان و دانشجويان با گرافيتى و اشعار لنون، رژيم را به چالش كشيدند. كمونيسم دولتى اين جوانان را مشتى اوباش، معتاد و الكلى و ديوانه خطاب مى‌كرد. اين ديوار ساده هنوز پابرجاست. ياد زيباى جان لنون هنوز در قلب ميليون‌ها انسان آزادى‌خواه زنده است، اما از كمونيست‌هاى دولتى تنها كابوسى تلخ به جا مانده است!

مرداد ۱۵، ۱۳۹۴

كشتار حيوانات

تغذيه ارتباط مستقيم و جدى با فهم ما از هستى و فلسفه‌ى زندگى ما داره. اينكه چه‌ مى‌خوريم و چه مى‌نوشيم و چه مى‌پوشيم، از جايگاه و خاستگاه اجتماعى/سياسى‌مون جدا نيست. اين مسئله‌اى جهانى و فراملّيه. كشتار حيوانات در نهايت به نابودى انسان و زمين ختم ميشه. اين يه مد يا يه حساسيت سنتى‌منتال نيست. به گمانم زمان آن رسيده كه تكليفمون رو با اين مسئله روشن كنيم و البته دير هم شده! لبيك بدين تا بريم براى يه حركت مفيد! كسانى كه حيوانات را نمى‌فهمند قطعا با انسان نيز بيگانه‌اند! ‫#‏حیوان‬ ‫#‏وگان‬

حيوان جان ما را ببخش ... او درد و رنج مى‌كشد، لذت مى‌برد، حس و تجربه مى‌كند، غريزه وشعور و ذهن و زبان دارد، حرف مى‌زند، تاريخ دارد ... كافى‌ست موريانه و زنبور را بشناسى تا عقب‌ماندگى انسان را بيشتر درك كنى! آنچه براى ما آرزوست، براى حيوان عادت روزانه است! انسان اسير بى‌شعورى خويش است!

مرداد ۱۰، ۱۳۹۴