SHAHIN NAJAFI OFFICIAL BLOG

خرداد ۳۱، ۱۳۹۵

جعفرعظيمزاده‬

Jafar Azimzadeh


‏جعفرعظيمزاده‬ دبير اتحاديه كارگران ايران بيش از ٥٠ روز است كه در اعتصاب غذاست. زمانى شاعر كارگران را در شب عروسى‌اش ربودند و به دار سپردند (سعيد سلطانپور ٣١ خرداد١٣٦٠) و حالا جان‌هاى آزاد را ذره ذره در بند مى‌خشكانند. اينها نمونه هاى زنده ترانه‌هاى من‌اند. ‫‏راديكال‬ يعنى بازگشت به ‫‏فرودستان‬
....
‏اين‬ دستا يه روز كار دستت ميده


رادیکال

Radikal - Shahin Najafi
رادیکال
اولین تراک از ‫‏آلبوم‬ ‫‏رادیکال‬
کلام و موسیقی: شاهین نجفی
تنظیم، ضبط و میکس: مجید کاظمی
کاور: مصطفی هروی
با سپاس فراوان از همراهی و محبت دوستان و همکاران عزیزم
مجید کاظمی،مصطفی هروی، فرجام سعیدی، علیرضا اسکندری، هاتف پیشداد، شهرام عظیمی، هومن عزیزی، سروش مهرانی، پیج شرگرافی، علی باغبان، بن تراوینسکی، میشائیل کرول، آوگوستو شالکه، لاوین، حامد، فروزان، راستین، امید انتظاری و لیلی بانو

Radikal

Arrangement, Record & Mixing: Majid kazemi
Cover Art: Mostafa Heravi


iTunes
CD Baby
SoundCloud
Google Play
Amazon

رادیکال

توده‌ها زیر کودتا/ کو که تا/ کوره‌ها/ گر بگیره از بغض ما
بابا قرار نیست نون بده/ اینجا هر زن واسه نون جون میده
من و خط بزن بنویس از نو همنوع هر روز ایده‌ی انقلاب و
از سرنگ بابا تا چادر مادر
از ریه ی خراب تجاوز به خواهر
از خون از خونه خون بازی قاضی راضی با چوبه‌ی دار
از پول از جونی که دوزار/ خرخره‌ها رو جوویدن تو بازار
کار من نیست به تو درمون دادن مسخره‌س به مرده خون دادن
خیلیا تو این راه جون دادن از زندگی بریدن و تاوون دادن
سینم سوخته مث سیستان رستم دردم نیگا کن به دستام
از خواب خشم من خون میچکه باس طوفان کنم این خاکسترو
دور نیس تاریخ بالا مینشونه طبقه‌ی حقه‌ی ما فرودستارو
کار… میشه مساوی با سهم مردم/ تا نون بچرخه تو سفره‌هامون
/غم نزنه سایه بازم رو سرمون/ کم نشه یکی یکی از جوونامون/
زن، زن باشه نه عروسک زنده / مرد، دیدی قاب بگیر حاشیه/
کافیه/ قافیه مرد / نافی اصل کلمه، انالباقی / اسم اعظم/ منم
تن پر باروت/ تهش توی تابوت
صدا …پر ندا…پر هُدی…پر خدا…پرپر


لا اله الا لا لا لا لا اله الا لا لا لا

حرفات چیه تنهایی؟ همه گُمن؟ / دشمن اصلی مردم، مردمن!؟
نه! مردم مُرده‌ی محرومیم / تاریخی همگی محکومیم
از ابتدای “شصت“ کشتن/ یک جزوه‌ی مجاهدین اعدام
تا تک تک سلولای اوین/ پیکارِ چپ و فدایی اعدام
خرداد همیشه خون داد/ شهرام و سعید و موسی اعدام
حزب توده هم اون لا ماها/ به تبر درختا رو لو میداد!
هر روز از ما یکی توی بنده/ نعرمون اسمش میشه خشونت!
فک کن متجاوز حمله کرده/ اشتباهه بکشیش توی خونت؟!
نه! بچه‌ی معدن آق دره رو شلاق بزنن توی ملاء عام
من خفه خون بگیرم و کام از کام؟!… زهی خیال خام!
نون خشک و سق می‌زنم تا خیسش کنم به خونم
نفرین کن منو اگه یک روز، جز از این عشق چیزی بخونم
من اشک مادر ستارم مصلوب لعین بردارم
توی چشم خرافیت من خارم من شاهین دولت احرارم
من خاک عبوس خاوران و ریختم توی چشمام، یادم نره
من از هیچ دیواری نپریدم/ جا امید به کلید، ساختم پنجره
حنجره میسوزه از درد/ من مغزم دستای کارگره
این دستا یه روز کار دستت میده...


Lyrics:

RADIKAL
The masses under coup d'état
Till the ovens get inflamed by our rage
Dad is not supposed to give out bread
Here every woman perishes for bread
Cross me out, write
Anew fellowman, every day the revolution’s ideas
From dad’s syringe
to mother’s veil
From rotten lungs
the rape of sister
From blood from house playing with blood
the judge satisfied with the gallows
From money, from life that’s worth pennies
the throats were chewed up in the market
It’s not my job to give you remedy
it’s ridiculous giving blood to the dead
Many perished in this path
they gave up life and paid for it
My chest is burnt like Sistan
Rostam, I am pain, look at my hands
It drips blood from the dream of my rage
I should turn this ash into storm
History is not far away; it will raise it high
the righteous lower class of ours
Work, will be equal to people’s share
So that bread circulates on our table
So that grief doesn’t shadow again over our head
So that our youth numbers don’t go down one by one
So that woman would be woman not a live doll
If you see a man, frame it
Margin is enough, rhyme is dead
Negater of the origin of the word; I am the immortal
The grand name
It’s me, body full of gunpowder
It’s ending inside the coffin
Voice to flutter
Neda to flutter
Hoda to flutter
God to perish
There Is No God But Nothing
There Is No God But Nothing
What’s your word? Are you lonely? Is everyone lost?
The main enemy of the people, is the people?!
No, we are the dead deprived people
Historically we are all convicted
From the early 80’s they killed
A booklet of Mojahedin, execution
To every single Evin’s cell
Peykar, lefty, Fedai, execution
Khordad (June) always gave out blood
Shahram, Saeid & Mousa, execution
The Tudeh party as well in the midst
Was informing on the trees to the axe
Everyday one of us is in the lockup
Our roar is named as violence
Imagine the aggressor has attacked
is it wrong to kill him in your house?
No, the Aq-Dareh mine’s kid
would get flogged in public
should I choke on blood and shut my mouth?
Hurray! wishful thinking
I suck on the dry bread
so to make it wet with my blood
Curse me if one day
I sing other than this love
I am the tear of Sattar’s mother
I’m the cursed crucified on the gallows
In your superstitious eyes, I’m a thorn
I am Shahin of the freemen
I poured the sullen sand of Khavaran
into my eyes so that I don’t forget
I haven’t jumped over any wall
instead of hoping for the key, I built window
The larynx is burning from pain
My brain is the labourer’s hands
These hands one day will make you pay

خرداد ۱۹، ۱۳۹۵

صدای بیصدایان ـ شاهین نجفی

دیروز آرش صادقی را برای ۱۹ سال حبس ربودند. یکشنبه گذشته مهدی و حسین رجبیان به زندان رفتند. بهنام موسیوند، زینب جلالیان، سعید شیرزاد، محمدصدیق کبودوند، امیر امیرقلی، افشین سهراب‌زاده و گلرخ ایرایی و بسیارانی دیگر یا در بند و یا در انتظار حبسند! ما را با خبرهای کذایی منحرف می‌کنند. هیچ فریادرسی نداریم جز فریادمان. من این شعر را برای تنهایی عزیزترین‌ جان‌های آزاده نوشته‌ام و پیشاپیش تقدیم می‌کنم به آنان که سرخم نکرده‌اند و از باقی دوستان دیروز و امروزم می‌خواهم، حواشی را کنار بگذاریم و یکبار همه با هم در اتحاد، صدای ضجه‌های کارگران زیر شلاق و هنرمندان و فعالان سیاسی و اجتماعی در بند باشیم و به هرشکلی با شعر، ترانه و هرچه که به ذهن و توان‌مان می‌رسد، اجازه ندهیم تا این عزیزان در زندان فراموش و شکسته شوند. من در این حرکت از هومن عزیزی و مریم هوله دعوت می‌کنم که این راه را ادامه دهند و رفقای دیگر را نیز دعوت به این کار کنند.


صدای بیصدایان ـ شاهین نجفی
نوزده سال حبس بی‌پایان؛ بی‌خداحافظی برادر جان؟
!گل همسنگرت چه خواهد شد؟ پرپرش می‌کنند در زندان!
همه در خواب خر چه بی‌گوشند؛ چشم‌ها محو تكه اي از نان
حبس و حصر و شکنجه و شلاق... نکند برکت است از رمضان؟
دست‌های بریده‌ی ما را پس چرا هیچکس نمی‌بیند
آنقدر عادی شده همه چیز؛ نيم دیوانه‌، نيمه اي نادان
پشت هر سایه حجمی از وحشت غرق در عمق این لجنزاریم
همه همدست جرم هم هستیم؛ چه گناهی؟ همه طلبکاریم!
آب و نانی دهانمان را خورد، گرگ با خنده بره‌ها را برد
مانشستیم و ورد می‌خواندیم: قل اعوذ برب از انسان
به کدامین خدای سجده کنم؟ به خدای رحیم یا رحمان
به خداوند قاصر و غاصب؟ یا خداوند خالق زندان؟
نه! خدا یک بهانه‌ی دور است؛ “نیست“ از اتهام معذور است
" هست"یعنی من و تو و ماییم؛ ما كه حال و گذشته، فرداییم
معنی فهم و هستی و عقليم ، خالقان خدا و رویاییم
سوژه و فاعل تکامل جان، سیر تکوین فهم و احساسیم
منطق و عقل خلق ما هستیم، همچنان هم به عشق حساسیم
اسم شب توی چشم خسته‌ی ما، ناشی از اراده‌ی من و توست
ما خداییم پس قبول كن اين چشم‌ها را دوباره بايد شست
در جهانی که ابتذال صدا، هنر ناب چرک لمپن‌هاست
ملتی نشئه پای تلویزیون شاد از لودگی شومن‌هاست
تو صدای بلند فردایی، تو تجسم برای رویایی
تو شجاعی که زنده در میدان حق خود را به نعره می‌خواهی
من تو را شعر می‌کنم شاید دفتر درس بچه‌ها بشوی



خرداد ۱۳، ۱۳۹۵

ما راهيو رفتيم كه توش برگشتى نى

Shahin Najafi


اى كاش أشياء زبان داشتند و فرياد مى‌زدند تمامى رنج‌ها و لذت‌هاى‌مان را . بسيارى آمدند و رفتند و ما بر سر عهدمان با خويش مانديم و همچنان مى‌تازيم. فرداروز به فرزندانت بگو كه در پاسخ به هنر و كلام و فرياد، چه بر ما رفت. تاريخ كم حافظه است!
ما راهيو رفتيم كه توش برگشتى نى/ پش سرت خون ريخته چه برگشتنى؟!