هی مست می کنم مث یه بطری شراب
که وقتی پاش بیفته یه کوکتل مولوتوفه
با یغما وسط صحبت درباره ی چند کار دیگر بودیم که یکباره 'رانندگی در مستی' را برایم خواند. گفتم برادر این کار اینقدر خوبه که نمی تونم موسیقی براش تصور کنم و زیاد طول نکشید، در یک فضای کاملا بی ربط با گیتار معاشقه می کردم که بی هوا روی یک تم با “می مینور“ کار را زمزمه کردم. آن روزها 'تریپ هاپ' را کسی نمی شناخت و هنوز هم نمی دانم به جز موزیک بازها چقدر این سبک را می شناسند، اما روایت و درد مشترک آن، آنقدر بود که بتوان با آن زندگی کرد و هنوز هم در اجراها با تمام وجود می خوانمش و دوستش دارم.
که وقتی پاش بیفته یه کوکتل مولوتوفه
با یغما وسط صحبت درباره ی چند کار دیگر بودیم که یکباره 'رانندگی در مستی' را برایم خواند. گفتم برادر این کار اینقدر خوبه که نمی تونم موسیقی براش تصور کنم و زیاد طول نکشید، در یک فضای کاملا بی ربط با گیتار معاشقه می کردم که بی هوا روی یک تم با “می مینور“ کار را زمزمه کردم. آن روزها 'تریپ هاپ' را کسی نمی شناخت و هنوز هم نمی دانم به جز موزیک بازها چقدر این سبک را می شناسند، اما روایت و درد مشترک آن، آنقدر بود که بتوان با آن زندگی کرد و هنوز هم در اجراها با تمام وجود می خوانمش و دوستش دارم.